سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر کی خونده خندیده!!!

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعر مرد چهار زنه

دوستی داشتم لرستانی                            یار دیرینه ی دبستانی

دیدمش بعد سالیان دراز                       همرهش چار زن همه طناز

مات و مبهوت گشتم از حالش                   که لری آهوان به دنبالش

گفتمش: چهار زن ؟ خدا برکت !               تو چگونه کنی ز جا حرکت

گفت : این کار ماجرا دارد                        هر یکی حکمتی جدا دارد

ادامه مطلب


ترجمه جملات آقایون

چه جالب . بعد چی شد؟
ترجمه : هنوز داری حرف می زنی؟ بس کن دیگه !

این بار دیگه چیکار کردم؟
ترجمه: این بار چطوری مچم رو گرفتی؟

عزیزم خسته ای . بیا یه کم استراحت کن.
ترجمه: صدای جارو برقی نمی ذاره پلی استیشن بازی کنم. خاموش کن.

یااااادم رفت.
ترجمه: کد پستی سی و چهار رقمی خاله اولین دوست دخترم رو هنوز یادمه اما روز تولد تو رو یادم رفته.

از صبح تا شب دارم جون می کنم بخاطر تو و این بچه.
ترجمه: امروز از محل کار مرخصی گرفتم با رفقا رفتیم کنار رودخونه کباب خوردیم.

عزیزم راهو بلدم.
ترجمه: می تونم راهو پیدا کنم به شرطی که بفهمم تو کدوم کشوریم.

نتونستم پیداش کنم.
ترجمه: چیز مورد نظر بیش از یه متر با من فاصله داشت. حوصله نداشتم پاشم.

برای تمام کارهام یه دلیل منطقی دارم.
ترجمه: یه کم فرصت بده یه خالی بندی جور کنم